کد مطلب:140568 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

نقل مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار
فلما دخلت النسوة دار یزید لم یبق من آل معویة و لا ابی سفیان احد الا استقبلهن بالبكاء و الصراخ و النیاحة علی الحسین علیه السلام چون آن مصیبت زدگان وارد حرم شدند تمام زنان معاویه و ابی سفیان آن اسیران را استقبال كردند لیكن همه لباسهای فاخر ملوكانه در بر داشتند خود را به حلل آراسته بودند همین كه


مخدرات را به آن حالت با لباسهای كهنه و صورت های پوست انداخته و بدنهای كبود شده دیدند همگی رقت كرده بنای گریه و نوحه نمودند و القین ما علیهن من الثیاب و الحلی و اقمن الماتم علیه ثلثة ایام و آنچه زر و زیور و لباس فاخر داشتند همه را ریختند و بر غریبی و مظلومی ایشان ناله كردند سه روز در حرم یزید اقامت ماتم بود لیكن ارباب مقاتل می نویسند كه هر چند هند خواست علیا مكرمه را وارد اطاق و ایوان مفروش بنماید آن مخدره قبول نكرد و می فرمود چگونه روی فرش و زیر سایه بنشینم و حال آنكه با چشم خود دیدم بدن چاك چاك برادرم روی خاك مقابل آفتاب افتاده همان در صحن خانه نشست اسیران در گرد وی جمع شدند فرمود سر مطهر برادرم را بیاورید آوردند پس آن مخدره مقنعه از سر كشید گیسو پریشان كرد یك دست سر برادر و با یك دست بر سر و سینه میزد و نوحه می نمود و می فرمود ای زنها این برادرم بود كه ظهر روز عاشوراء میان میدان كربلا غریب و تنها ایستاده بود و می فرمود



یقول یا قوم ابی علی البر الوصی

و فاطم امی التی لها التقی و الناقل



منوا علی ابن المصطفی بشربة تحیی بها

اطفالنا من الظما حیث الفرات سائل



قالوا له لا ماء لنا الا السیوف و القنا

فانزل بحكم الادعیاء فقال بل اقاتل